خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

دو روی سکه

امروز برای تولید یکی از آیتم های برناممون، من وُ "آقای مدیر تولید" وُ "خانم تصویربردار" وَ  "آقای حرص درار" موظف شدیم که از یه همایش تصویربرداری کنیم. همایشی با حضور چهره های سرشناس کشور، از جمله رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و ...

بی تعارف، همایش بی نظم و شلوغی بود؛ اونقدرها که حتی نتونستیم از دکتر لاریجانی گزارشی تهیه کنیم... در لابیِ مرکزِ همایش مثل خیلی از خبرگزاری ها در حال تهیه گزارش بودیم که آقای "مدیر تولید" با لحنی معمولی از یکی از اساتید خواست که جلوی دوربینمون قرار بگیره... -«آقا، یه دیقه بیاید واسه تهیه گزارش!!»

صحبتم با این آقا که تموم شد از آقای "مدیر تولید" خواستم که رئیس سیاستگزاری جشنواره رو پیدا کنه تا گزارش اصلی رو هم تهیه کنیم... در جست و جوی آقای رئیس بودیم که یکی از انتظامات گفت: «همین آقایی بودن که الان باهاش صحبت کردین.»... ما رو میگی؟! نمی دونستیم بخندیم یا گریه کنیم... (اما ما معمولا این جور وقت ها میخندیم، آخه کار ما همینجوریش سخت هست، نمیشه با خودجوگیری مضمن سخت ترش کنیم که...)

خلاصه با کلی بدبختی دوباره آقای رئیس رو پیدا کردیم وُ ازش خواستیم باهامون صحبت کنند. -«حاج آقا اگه زحمتی نیست، امکان داره چند دقیقه ای وقتتون رو بگیریم برای طرح سوالات بیشتر؟»

نظرات  (۴)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
جالب بود و بامزه .
من هم یکبار با استادم در دانشگاه این چنین رفتاری داشتم ، بنده ی خدا خودش از تفوت رفتاری من شرمسار شده بود ،خدایش رحمت کند آدم خوبی بود.
اصلاً یک پند اخلاقی هم وجود دارد اینکه *** ******** *** **** **** ** ***** ***** ** ***** ** **** *** * ***** ******* ** ***** *** ** کافی است رئیسی چیزی شوی .. اتومات حاجی می شوی خبرم نداری. ( مزاح کردم ، خدایی نکرده بدل نگیرید ها )
پاسخ:
بنده خدا روحانی بودند و فکر میکنم به حج هم مشرف شده بودند.
بر خورد آقای رئیس چطور بود در هر دو برداشت با لحن های متفاوت شما؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
مرتبه ی دوم امتناع میکردند از مصاحبه، برای همین رفتار به اصطلاح پاچه خوارانه ی ما بیشتر شد... بالاخره با چرب زبانی من وَ مدیرتولیدمون موافقت کردند.
کلاً اوضاعی عجیب شده است هر جا نظر می دهم و می نویسم یا بلاکش می کنند ، یا ادیتش ! ما مانده ایم با این همه آزادی بیان .. ( قصدم شما نبودید خدای نکرده ، همینطوری گفتم )
پاسخ:
به هرحال هرجایی قاعده و قانون خودش را دارد... من هم اگر هویتم اینجا فاش نمی شد، نظرت رو ادیت نمی کردم...(خط قرمزهاست دیگر)
این خط قرمز ها نبود که آدم کارها میکرد ... راستش من یادم نیست چه متنی دادم ، گفتم شاید جثارتی چیزی کردیم برای همان پرسیدم ... ضمناً آدرس وبگاهمان باز عوض شد ، ممنون میشوم قبلی را پاک جدید را جایگزین کنید ..
http://sofu.mihanblog.com
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">