خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

برای پرنسسم

پرنسس عزیزم، سلام

این نخستین نامه ای است که برایت می نویسم... روزهای شادی را سپری کرده ایم وَ شیرینی اش هنوز در دلمان هست، عطر نفس های گرممان هنوز ما را در تنهایی مان یاد هم می اندازد، وَ دلمان چه معصومانه برای هم تنگ می شود؛ وَ چه بی قرار همچون سیمرغی پر میکشیم سوی هم، آنگاه که در یاد هم شعله میگیریم ... 

چه بی قرار شده ایم شب هایی که بی هم به خواب می رویم، وَ چه سر مست روز را باهم به سر می بریم؛ ساعت ها را، دقایق را، وَ ثانیه ها را... لحظه های عاشقی مان چه زیبا شده است همچون روی ماهَت...

چه کودکانه در آغوش هم آرام میگیریم لحظه هایی که از تشویش دنیا پُر شده ایم، وَ چه عاشقانه با بوسه ای سرشار از حیات می شویم... وَ چه سرخوش گرد هم می رقصیم با موسیقی خنده های تو...

یادَت هست خنده هایمان را، آن روزی که در سرمای منفی پنج درجه برف بازی کردیم؟! همان روزی که خیس وُ منجمد قدم می زدیم وُ دلمان از بودن هم گرم بود.

یادَت هست روی یخ ها سُر میخوردی وُ من میخندیدم وُ مراقبت بودم؟ همان شب که بعد از سینما دیرکرده بودیم؛ همان شب که از سرما کلاه مرا سرَت کرده بودی.

تو هم روزهای خوشمان را مثل من مرور میکنی؟!... مثل من دلتنگ لحظه لحظه اش می شوی؟!... راستی، یادَت هست توی کافه بلند گفتم "دوستت دارم" ؟! همه چرخیدند وُ ما را نگاه کردند، تو از خجالت سرخ شده بودی وُ من از شوق وُ هیجان...

ای تمام وجودم، لحظه ای دنیا را بی تو نمی خواهم، دوستَت دارم

بیست و ششم بهمن - امیرحسینِ تو

پسر اشمیت: یازدهمین فرزند خانم مینگ ...

یه بار دیگه "اریک امانوئل اشمیت" کرختىِ تنم رو شست، وَ برام نسخه اى از ترشحِ آدرنالین تجویز کرد، بس که در نوشتن نابغه است این مرد.

کسالتِ شیرین

امروز هجدهمین چهارشنبه ایه که توى دفتر نشستم وُ حوصله ى هیچ کاریو ندارم، البته این از اون بى حوصلگى هاى شیرینه که دوستش دارم... 

با یه حساب سرانگشتى فهمیدم که سى و شش چهارشنبه دیگه هم این حسِ شیرینِ گس بودن رو باید بچشم، این کرختى بعد از یک عشق بازى... یک عشق بازی اجباری.

اینتروال

تدوینگرِ سرِ صحنه بودن زیاد هم حال نمیده
باید بشینى وُ هِى به سوالهاى گروه که مثلا فلان چیز توکار در میاد یا نه جواب بدى
یا که حواست باشه یه وقت مچ کات کارگردان جامپ نشه

تدوینگروُ چه به حضور در صحنه... والا

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-  *اینتروال اصطلاحی است در فیلمسازی که روند تدریجی یک موضوع را ثبت می کنند، سپس آن را فست موشن (دور تند) کرده و نمایش می دهند. مانند رشد یک گل و یا از طلوع تا غروب آفتاب و ...