خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

سوپرایز تو

اومدم یه سری بزنم که دیدم دو تا نظر دارم... انتظار هرچیزی رو داشتم الاتو... اسمتو که دیدم ذوق کردم و سوپرایز شدم، آخه این اولین باریه که واسم نظر میذاری و منم حس تو رو نسبت به یه اتفاق میدونم...

فردا قراره بریم پیش آقای بیات، امیدوارم اتفاقات خوبی در انتظارمون باشه... مث همه ی اتفاقات از اول سال تا الان که به جز بحثمون توی نیاوران هنوز هیچ اتفاق بدی برامون نیفتاده و همه چیز دلچسبه...

خونه ی مامانی، خونه ی خاله فریده، خونه ی ما و خونه ی شما با کلی خاطره ی قشنگ نوشتنی و نانوشتنی که هردوشون تا همیشه توی ذهنمون باقی می مونن

سال عروس

می تونم به جرات بگم دیروز و امروز متفاوت ترین روزهای عمرمون بود... آخرین ساعت های سال 93 رو به جبران نبودن من در شروع سال اومدی پیشم و کلی باهم بودیم و خوش بودیم و خندیدیم و خوش گذشت... بعد باهم برای مامان خرید کردیم و رفتیم خونه ی شما...

من دراز شدم و خوابم برد، تو برام پتو آوردی، حس میکردم همین که پتو رو آوردی بیدارم کردی که واسه سال نو آماده شم... اما بعدا گفتی یک ساعتی رو خواب بودم... کلی عکس یادگاری و بوس و بغل و البته تلفن واسه اولین شروع سال مشترکمون کلی خاطره ساخت...

مینای من، تو زیباترین و بهترین دختر دنیایی، سال 1394 ـــِت مبارک