خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خبری در راه است...

شاید گفتن این خبر کمی زود باشه اما هجدهم آبان نود و سه قراره اتفاق مهمی تو زندگی من بیفته... نه فقط اینکه یک سال از عمر من میگذره و من یک قدم به مرگ نزدیک تر میشم، نه... و نه اینکه یک سال از عمر این وبلاگ میگذره، نه... اینها اتفاقات از پیش معلوم شده ای هستن...

هجدهم آبان نود و سه در گوشه ای از شمال تهران قراره اتفاقی بیفته که خیلی وقته منتظرشم...

نظرات  (۳)

  • امیررضا توسلی
  • چه اتفاقی امیرحسین جان؟ خیره ایشالله
    پاسخ:

    متاسفانه هنوز اجازه ی انتشار خبر رو به ما ندادن...

    به وقتش خاطرات تلخ و شیرینی از اون اتفاق نوشته میشه... ;)

  • امیررضا توسلی
  • :)
    قراره زن بگیری؟!!!
    پاسخ:

    اون که خیلی وقته اما کی وارد گود بشیم وُ برنامه ریزی کنیم هنوز معلوم نیست.

    اگر به کلمه گوشه و شمال تهران دقت کنید متوجه میشید چه اتفاقی قراره بیفته

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">