خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

ارزششو داشت؟

نمی دونم اما گاهی وضعیت اینطوریه... اونقدر اوضاع خوبه، اونقدر همه چیز آرومه که یادم میره این آرامش از کجاست... یادم میره که لبخندش اونقدر آرومم میکنه که انگار نفرین نوح عاجز شده وُ دیگه نیازی به اون همه دردسر نیست... یادم میره وقتی چشماشو رو اشتباهم میبنده وُ دستشو دورم حلقه میکنه وُ منو میچسبونه به خودش، حتی نمیخوام نسیم بهشتی از بین ما دو تا رد بشه؛ چون بهشت من، اونجا تو بغل اونه...

وقتی همه ی این خوشبختی ها هستن وُ برام روزمره میشن، یادم میره که خوشبختم، یادم میره نفرین نوح چی بود وُ عذابش چطور آرامش رو از من میگیره... اصلا، یادم میره که همه ی اینها رو بخاطر کی دارم... حالا اون موقع است که دست به اتفاقات نو میزنم، بی خیال از اینکه ممکنه طوفان باشه وُ اینبار آغوشی در کار نباشه... اتفاقاتی که شاید خوش رنگ و لعاب اند، شاید پرِ پروازند، اما... پرواز بدون تو هیچ لطف و صفایی نداره.

دلم میخواهد باتو سوار بر قالی سلیمان شوم وُ دور دنیا را تماشا کنم... راستش را که بخواهی تماشای دنیا بهانه است، دلم میخواهد در اوج ترین نقطه ی آسمان بی آنکه کسی تماشایمان کند در آغوش تو باشم وُ دستت را محکم به تنم بچسبانم، وَ آسوده از اینکه تو همیشه برای منی در میان ابرها خوش ترین خواب ها را ببینم...

آخ ... انقدر که خوشبختیم وُ همه چیز برامون حکومت سلیمان شده، یادمون میره ابلیسی هم در کمینه وُ ممکنه مسیر ما رو کج کنه... وای بر من اگر آرامش تو را به خوشبختیِ بیش از اینکه دارم، بفروشم... آخ، امشب همه چیزم را برای فروش گذاشتم وقتی آن کاری که نباید میکردی را کردی... امشب، تو آن طوری شدی که نباید میشدی... آخ؛ مرد من، اولین شبی که دوست نداشتنت را تجربه کردم، امشبی بود که جان دادنت را در روح خود میدیدم وُ بی تاب بودم از این پایمال شدن...

تو کشته شدی، شاید بخاطر تصمیم من... شاید هم بخاطر نخوردن آن سیب... من دلم سیب میخواست وُ تو خلاف همه ی آدم ها به ناز و عشوه ی من رام نشدی... هه، آنقدر رام نشدی... آنقدر رام نشدی تا غرور مردانه ات امشب؛ مرا در روح خود، به تماشای پایمال شدنت نشاند...

نمی دونم من نباید سیب میخواستم یا تو باید رام میشدی...؟!

  • ۹۳/۰۵/۱۴

سلیمان

نوح

پرنسس

نظرات  (۲)

ای بابا..
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">