اینجا خاطرات است
- سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ب.ظ
- ۱ نظر
و حالا بعد از روزهای سخت، آرامشی در راهه؛ آرامشی تابستانی که قراره تشویش های بهاری رو بشوره و بره... بهار، روزهای پر کاری بود که به سختی گذشت. بهار من دو ماه دارد، از همان روزهایی که از سومین روزهای ماه چهار فصلی ام کارنامه می گرفتم، خرداد برای من جزئی از تابستان بود. و من تابستان را دوست دارم...
حال، تابستان من فرا رسیده، مثل همه ی تابستانها تازه و بهاری است، و قرار است به خوشی سر شود... ان شاالله
نمی دونم پست های که از آخرین روزهای نود و دو وَ اولین روزهای نود و سه در پیش نویسم ذخیره شدند وُ منتشر کنم یا نه، نمی دونم از روزهای سخت اما جذاب آرامش بهاری بگم یا نه، از تنهایی های پرنسس وُ از دل مشغولی های خودم...
نمی دونم از اتفاقات عجیب وُ غریب دفتر وُ همکارام بنویسم یا نه، از روزهای آخر بهار که گویی به سپیدی دیزالو می شد بنویسم یا نه....
بهونه دوباره نوشتنم رویت لینک وبلاگم در ویلاگ دیگری بود، نوشته بود "خاطرات من" کلیک که کردم وبلاگ خودم را دیدم، خواستم یادآوری کنم اینجا خاطرات است نه خاطرات من...
- ۹۳/۰۳/۰۶
سلام وبلاگ جالبی دارید
از توی نوشته ی وبلاگ ******************** پیدا کردمتون و نوشته هاتونو خوندم موفق باشید