خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خنگ وُ خنگ تر

یه احمقی دوربینشو برمیداره و میره قشم از نایاب ترین موضوع ایران، آشغال ترین تصاویر رو میگیره وُ میاد تهران، اونوقت انتظار داره تدوینگر معجزه کنه وُ نابترین فیلم رو از آشغال های نایابش بکشه بیرون وُ ...

بدتر از اون یه عده احمقِ سودجوئن که به اسم کار کودک وُ دغدغه، میرن با این طفل معصوم ها بدرفتاری می کنند؛ نه جانم! شما دغدغه کار کودک نداری، از این ژانر خوشت میاد... واسه نشون دادنِ خودت، این بچه ها (بچه های معلول) رو بازیچه خودت کردی... انجمن حمایت از کودکان، اول از همه باید بیاد جلوی کارگردان-نماهایی مث شماها رو بگیره...

خانم درخشنده که میاد فیلم کودک میسازه، واسه هر فیلمش عمرشو گذاشته، فکر میکنی تو هم میتونی؟ تو از شکلاتت هم نمیگذری، میخوای کار کودک بسازی؟!

ببین، تدوینگر هنرمند بازیافتی نیست که بشینه دونه دونه از آشغالهای شما بنای تزئینی خلق کنه...

  • ۹۲/۱۰/۱۷

نظرات  (۱)

  • محمدکاظم
  • بقول فامیل دور ؛ من دیگه حرفی ندارم !
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">