خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

خاطرات من

گاهی تلخ، گاهی شیرین

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تماشای فیلم» ثبت شده است

زاویه ی متفاوتِ دیدن

خیلی کم پیش اومده بود که پخش و یا اکران رسمی کارهامو در کنار خانواده ام تماشا کنم.

برنامه اخیر رو هم به دلیل «زنده» بودنش، در کنار همکاران وَ در اتاق رژی میبینم(جایی پر از استرس وُ هیاهو)... زمان پخش تکرارش هم اغلب درحال تولید پلی بک های قسمت بعدی هستیم؛ و عملا فرصت با آرامش دیدنِ پخشِ برنامه رو ندارم.

اما این هفته به دلیل پخش نشدنش در مرخصی اجباری به سر می بریم. 

از صبح که بیدار شدم، پیگیر شبکه ی مورد نظر بودم تا بتونم تکرار هفته ی قبل رو در آرامش و البته در پخش تلویزیونی و نه کامپیوتریش ببینم.

بالاخره «به نام خدا»ی تیتراژ روی صفحه تلویزیون حک شد، بلافاصله مامان رو صدا زدم تا بیاد وُ پلی بک هایی که تولید میکنم رو ببینه...

(و چقدر شیرین بود سوالاتی که مادرم از نحوه ی تولید وُ ساختشون می پرسید؛ و شیرین تر، زمانی بود که از کارم تعریف وُ تمجید میکرد.)

عصرونه

اساسا روزهای تعطیل به استراحت بعدازظهر وُ عصرونه شه، که میشه روز تعطیل. خوردن چای وُ کیک یزدی؛ و تماشای یه فیلم سخت...

به نظر من، دیدن بینوایانِ تام هوپر (محصول 2012) یه کار سخته. فیلمی که دیالوگهاش به شعر وُ استعاره گفته میشه(و خدا نکنه مث من زبانت ضعیف باشه وُ متکی به زیرنویس باشی)؛ فیلمی پر از بازی های خوب؛ قاب های قشنگ و طراحی صحنه و لباس بی نظیر.

و همین ها دیدن فیلم رو سخت میکنه... اینکه بخوای همه ی این قشنگی ها رو به سرعت ببینی وُ درک کنی... (اینجاست که چای تو دستت سرد میشه وُ مجبوری به کیک یزدی ها اکتفا کنی).